نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجو گروه جغرافیا دانشگاه زابل

2 عضو هیات علمی گروه جغرافیا دانشگاه زابل

10.22034/mpsh.2023.351375.1008

چکیده

‌‌ امروزه یکی از مسائلی که توجه محققان را به خود جلب کرده، بررسی نقش دانش بومی در توسعه و زیست پذیری نواحی روستایی است؛ زیرا دانش بومی با بهره‌گیری از بسترهای تجربی، می‌تواند نقش مهمی در انتقال اطلاعات و باروری قدرت تصمیم‌گیری در روستاییان داشته باشد و در بهره‌برداری مطلوب از منابع و امکانات، مؤثر واقع شود. ضمن بررسی توان‌های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و اکولوژیکی منطقه موردمطالعه اثرات مثبت دانش بومی را در هریک از این توانمندی‌ها بررسی کند. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای مناطق روستایی سیستان و همچنین بر اساس فرمول کوکران و فرمول تصحیح حجم نمونه برای خانوارها 368 پرسشنامه در نظر گرفته شد. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از نرم‌افزارهای Excel، ArcGIS، SPSS، از تکنیک ویکور و آزمون‌های رگرسیون گام‌به‌گام و ویلکاکسون استفاده‌شده است. نتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون مقدار Zبرابر با 689/2- که در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار است، می توان گفت که به لحاظ آماری با اطمینان 99/0 اختلاف نقش دانش بومی در زیست پذیری مناطق روستایی سیستان معنی دار است. این نتیجه دلالت بر تایید فرض اول پژوهش مبنی بر این که روستاهای سیستان از نظر دانش بومی در زیست پذیری، اختلاف معناداری با یکدیگر دارند و با توجه نتایج نهایی به‌دست‌آمده مدل VIKOR ، در این بخش برای بررسی نقش دانش بومی در زیست پذیری مناطق روستایی سیستان، روستاهای چرک، لطف‌الله و گوری بالاترین سطح زیست پذیری و روستاهای سنجرانی، دهنوپیران و شغالک پایین‌ترین سطح زیست پذیری در بین روستاهای موردمطالعه را دارا می‌باشند